ابهامهای چندگانه در بازار فولاد چهرهای از این بازار ترسیم کرده که تنها میتوان به شرح رخدادهای آن پرداخت حتی تصمیمسازان و فعالان پرسابقه بازار نیز کمتر حاضر به اظهارنظر هستند.
محمدحسین بابالو: ابهامهای
چندگانه در بازار فولاد چهرهای از این بازار ترسیم کرده که تنها میتوان
به شرح رخدادهای آن پرداخت حتی تصمیمسازان و فعالان پرسابقه بازار نیز
کمتر حاضر به اظهارنظر هستند. رسیدن قیمتها به بیش از 2000 تومان در بدنه
بازار فولاد، افزایش بهای شمش در بورس کالا، بسته شدن کانالهای فروش پس از
رشد قیمتی از سوی برخی از واحدهای تولیدی، نگرانی از ادامه رشد نرخها و
نگرانی بیشتر از ریزش متعاقب قیمتها، کاهش توان تصمیمگیری با ابهام در
چشمانداز قیمتها در کنار ضعف نسبی عرضه شمش در روزهای اخیر مواردی است که
چهرهای نامتوازن از این بازار را ترسیم میکند که اجازه اظهارنظر شفاف را
نیز دریغ داشته است. بهنظر میرسد جریان سوم رشد قیمتها در بازار فولاد
آغاز شده اگرچه شاهد سوخترسانی به رشد نرخها از ناحیه قیمتهای جهانی
هستیم هرچند که گویی واقعیتهای بینالمللی بازار فولاد در مقایسه با
رخدادهای ماههای قبل در بازار داخلی با بزرگنمایی مشهودی روبهرو هستند.
اظهارنظرهای موجود خود میتواند یکی از دلایل رشد نرخها بهشمار آید
اگرچه رفتارهای اجرایی و معاملاتی برخی از فعالان بزرگ بازار چندان هم شفاف
نیست و نمیتوان به دقت از برخی رخدادها در بازار فولاد رمزگشایی کرد.
نوسان قیمتها در هفتههای اخیر، تجربه
اسفند 94، رشد قیمتها تا اردیبهشت 95 و سپس سقوط آزاد نرخ را در اذهان
زنده میکند، هرچند که حجم رشد قیمتها در روزهای اخیر در مقایسه با سال
گذشته نشان میدهد که هنوز هم فضا برای ادامه افزایش قیمتها وجود دارد.
نکتهای که باید با نگرانی از آن یاد کرد ولی بیم و امید فعالیتها در
بازار شرایطی را ایجاد کرده که باید به تمامی جوانب و عواقب تصمیمات با دقت
بالایی توجه کرد. در هر حال فعالان بازار هستند که در نهایت هزینه تصمیمات
درست یا نادرست خود را پرداخت میکنند؛ بنابراین باید اوج توجه را به
رخدادهای روزهای اخیر متوجه ساخت، هرچند که ممکن است حفظ جانب احتیاط و
پیگیری استراتژی حفظ موجودیت را نیز در این شرایط تعقیب کرد. نگاهی به
نوسان قیمتها نشان میدهد که از ابتدای خردادماه تاکنون رشد قیمتهایی بین
20 تا 25 درصد در بازارهای مختلف مصنوعات فولادی برای تحویل از انبار
تهران ثبتشده، هرچند که اوج رشد قیمتی را باید در 3 هفته اخیر جستوجو کرد
تا جایی که در روزهای اخیر شاهد سومین پله رشد قیمتی هستیم. اواخر
خردادماه پله اول رشد قیمتها را افزایش منطقی نرخها به ثبت رسید ولی پس
از آن شاهد رشد مجدد نرخ در اوایل تیرماه بودیم که از اواخر هفته گذشته و
در روز ابتدایی هفتهجاری نیز پله سوم رشد قیمتی با شیبی بسیار تند به ثبت
رسید. با توجه به تجربیات پیشین و همچنین شکستهشدن سقف روانی 2000 تومانی
در بازار میلگرد شاید پله چهارمی برای افزایش قیمتها در کار نباشد ولی این
روند افزایشی مشخص نیست که تا چه زمانی میهمان این بازار خواهد بود.
اما و اگرهای شمش ذوبآهن در بورس کالا
عرضه شمش ذوبآهن اصفهان در بورس کالا با
قیمت پایه 1560 تومانی با رقابتی جدی بین خریداران روبهرو شد تا جایی که
10 هزار تن عرضه در نهایت قیمتهای 16 هزار و 111 ریال بر هر کیلوگرم و 15
هزار و 988 ریال را برای دو معامله مجزای 5000 تنی به ثبت رساند. هرچند که
بازهم تقاضا با قیمتهای پیشنهادی کمتر از نرخهای معامله نیز در تابلوی
بورس بهثبت رسید. به عبارت دقیقتر عرضه 10 هزار تنی شمش ذوبآهن اصفهان
در بورس کالا به محکی برای وضعیت کلی در بازار فولاد بدل شد تا جاییکه
اغلب خریداران حاضر بودند نرخهایی بالاتر از قیمتهای پایه را پیشنهاد
دهند که نشان میدهد بازار عطش بسیاری برای خرید دارد. نکته مهمی که در این
بین شاید مغفول بماند و در خلال گفتوگوی اهالی بازار شنیده میشود، این
مطلب است که چرا با وجود آنکه در بازار شمش به اندازه کافی وجود نداشته و
واحدهای نوردی شاید مشکل تامین شمش خود را به سختی مرتفع میسازند؛ واحدهای
تولیدی خود بهصورت مستقیم میلگرد در بورس کالا عرضه نمیکنند تا تقاضای
اصلی در بازار فولاد پوشش داده شود. این در حالی است که آخرین عرضه مورد
استناد میلگرد ذوبآهن اصفهان در هفته گذشته 10 هزار تن با قیمت 1695 تومان
در 18 تیرماه بوده که تنها 2500 تن آن مورد معامله قرار گرفته است یعنی
یکچهارم معامله شمش روز گذشته و البته تا لحظه تنظیم این گزارش نیز عرضه
میلگرد ذوبآهن در بورس کالا برای روز جاری ثبت نشده است. عدم عرضه میلگرد و
عرضه شمش خود نکتهای است که در وضعیت فعلی و البته رکود نسبی تقاضا برای
مصنوعات فولادی و محصولات نهایی این صنعت نیاز به بحث و بررسی دقیقتری
دارد.
گفتوگو با اهالی بازار نشان میدهد که
گفتمان غالبی درخصوص وضعیت بازار فولاد وجود ندارد و اگرچه قیمتهای فعلی
بسیار ترسناک جلوه میکند ولی بازهم خرید بهصورت جسته و گریخته به ثبت
میرسد، اگرچه آدرس بنگاه (انبار در نقاط مختلف کشور) در مکانیزم فروش لحاظ
میشود. همین موارد موجب شده تا خرید اگرچه کمتر از روال عمومی بازار در
هفتههای گذشته ثبت شود ولی رشد قیمتهای پیشنهادی در روز گذشته بهصورت
پلکانی در کنار خرید هرچند محدود خود، دلیلی برای بستن فروش محسوب میشود.
به عبارت سادهتر فروشنده قیمتهای خود را افزایش میدهد ولی بازهم
خریداران اقدام به خرید میکنند که در این شرایط یکی از سادهترین رویکردها
توقف فروش خواهد بود.این شرایط خود دلیلی برای نگرانی بیشتر است، زیرا
واحدهای نوردی، نه میتوانند با رشد قیمتها اقدام به خرید گسترده شمش کرده
و نه میتوانند در برابر این روند افزایشی موضعی فعال اتخاذ کنند،
بنابراین ترجیح خواهند داد تا ذخیره هرچند محدود خود را حفظ کرده و به
انتظار آینده بنشینند. همین وضعیت خود دلیلی برای کاهش عرضهها بهشمار
رفته و تقاضای محدود فعلی را با رشد قیمتها همزمان سازد.
شکستن سقف روانی میلگرد 2000 تومانی
نگاهی به لیستهای فروش متعدد نشان میدهد
که سرانجام پس از سالها رکورد میلگرد 2000 تومانی شکسته شده و همین رخداد
تاثیر قابل توجهی بر اهالی بازار بر جای میگذارد، زیرا متفق القول خواهند
شد که رشد قیمتها وارد فاز سوم خود شده است. افزایش قیمت شمش در بورس
کالا اگرچه طرز فکر آغاز جریان سوم افزایش قیمتها را استارت زده ولی
معامله میلگرد 2000 تومانی بحث دیگری است که پس از سالها محقق شده و
پتانسیل تغییر طرزفکر اهالی بازار را ایجاد خواهد کرد. این در حالی است که
ادامه رشد قیمتها در بورس کالا در کنار تقویت نرخ در بازار میلگرد خود
زنجیره افزایش نرخ را تکمیل میکند و دیگر دلیلی برای عدم حمایت از رشد
قیمتها باقی نمیگذارد. در برابر این طرز فکر میتوان از عقبنشینی
احتمالی خریداران نیز سخن گفت، زیرا خرید میلگرد با این قیمتها در شرایط
نابسامان فعلی به افزایش بیشتر نرخ نیاز دارد اگرچه ممکن است همین کالاهای
خریداری شده نیز در نهایت بازاری برای فروش نداشته باشد. نگاهی به
تحلیلهای مختلف در روزهای اخیر در بازار فولاد نشان میدهد که بخش بزرگی
از فعالان بازار نسبت به افزایش قیمتها حتی در سطوح پیشین نیز بدبین
بودهاند که با توجه به حجم تقاضای مؤثر از سوی مصرفکننده نهایی منطقی به
نظر رسیده ولی باز هم شاهد ادامه رشد قیمتها با ابزار سفته بازی بوده ایم
که البته با معاملات بورس کالا به تایید رسید.
افزایش بهای شمش در بازارهای مختلف که در
رسانهها به تفصیل در مورد آن سخن گفته شد واقعیتی است که نمیتوان آن را
کتمان کرد اگرچه تاثیرپذیری بازار داخلی از رشد قیمتهای جهانی هم مطلب
دیگری است که نیاز به تفسیر دارد. تقریبا همه متفق القول هستیم که توانمندی
تولید کل در صنعت فولاد کشورمان بیش از تقاضای داخلی است، بنابراین
بازارهای صادراتی را باید یکی از نیازهای واقعی برای آینده بازار فولاد به
شمار آورد. حال در این شرایط یعنی قیمت گاز مصرفی مطلوب و بهای سنگ آهن
ارزان تر از اغلب نقاط جهان و برتری تولید به نسبت مصرف داخلی، پایین تر
بودن بهای شمش و سایر مصنوعات فولادی در کشورمان به نسبت نرخهای جهانی
مطلبی است که منطقی به نظر میرسد اگرچه ذات صادرات محور شدن بازار فولاد
نیز به این رویکرد قیمتی یعنی پایین تر بودن قیمتها نسبت به بازارهای
جهانی نیاز دارد.
حال در این وضعیت که واحدهای بزرگ تولیدی
مستقیما اقدام به عرضه صادراتی شمش کرده و برخی از واحدهای تولیدی در
کشورمان در هفتههای اخیر نیز تعهد صادراتی گستردهای برای خود ایجاد
کردهاند، باید نگران استراتژی صادراتی کشورمان باشیم، زیرا صادرات را به
یکی از ضعیفترین حلقههای تولید متصل کردهاند گویی به جای میلگرد و
مصنوعات فولادی در حال صادرات فولاد خام هستیم که البته اما و اگرهای خاص
خود را نیز داراست. نکته دیگر آنکه قطعا تولیدکنندگان شمش در ابتدا به
ایجاد بازاری امن و دائمی نیاز دارند تا بازاری موقتی با فراز و فرودهای
قیمتی، بنابراین حفظ خریداران دائمی در بازار داخلی و صادرات میلگرد و
تیرآهن در نهایت برای تمامی صنعت فولاد مفید خواهد بود، زیرا ممکن است با
نابودی بخشی از واحدهای نوردی، بازاری دائمی برای مدتی طولانی از گردونه
رقابت حذف شود.
تجربههای پیشین نشان داده که در صورت
ادامه این وضعیت یعنی رشد قیمتها و البته پس از کاهش نرخ ممکن است
بدهیهای سنگینی روی دست برخی واحدهای تولیدی بر جای بماند که ممکن است به
زیان بدنه صنعت نورد ایران تمام شود. موارد فوق نشان میدهد که نبود
استراتژی صادراتی دقیق میتواند نگرانیهای بزرگی را از آینده بازار
مصنوعات فولادی ایجاد کند، به ویژهدر شرایطی که ردپای بازارسازی نیز در
نوسان قیمتها به چشم بخورد. در صورت ادامه رشد قیمتها شرایط به جایی میل
خواهد کرد که واردات شمش در دستور کار قرار بگیرد که همین ویژگی کافی است
تا چهره دیگری از بازار را مشاهده کنیم. بررسی بندهای قانونی نشان میدهد
که در چارچوب قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر این پتانسیل وجود دارد که
عرضه شمش به بازارهای صادراتی نیز پس از تامین نیاز داخلی صورت پذیرد همچون
وضعیتی که هماکنون در بورس کالا برای مواد اولیه محصولات پتروشیمی وجود
داشته و تنها پیگیریهای رسمی و رسانهای توأمان لازم است تا چهره این
بازار تغییر کند و به جهت حمایت از صنایع داخلی تغییر جهت دهد. با توجه به
وجود تجربه کافی در بورس کالا میتوان به این رویکرد جدید نیز با نگاهی
منطقی و اجرایی نگریست. در صورت نیاز در آینده به راهکارهای به کارگیری
این شیوه خواهیم پرداخت.