ولید هلالات
کارشناس بازار سرمایه
بازار جهانی کالایی را میتوان به ترازوی
هزار کفهای تشبیه کرد که با تغییر یک کفه، تمامی تعادلها بههم میخورد و
دستخوش تغییر میشود. بنابراین تا حد زیادی پیشبینی آن خصوصا تعیین دقیق
قیمت برای یک پروسه بلندمدت ناممکن است چه آنکه شاهد آن بودهایم که تمامی
موسسات معتبر جهانی که تیمهای تحلیلی بسیار خبره و مسلط دارند نیز به کرات
پیشبینیهای خود را در مقاطع مختلف سال تغییر میدهند.
با توجه به آنکه در بازار شانگهای قیمت
شمش روی به 3400دلار رسیده و میزان موجودی این کالا به 300هزار تن در
انبارهای ثبتشده کاهش یافته، بنابراین میتوان انتظار داشت که قیمت 2700
دلاری شمش روی در بازار لندن در یک پروسه کوتاهمدت به سمت ارقام بالاتر
حرکت کند یا حداقل ارقام فعلی را حفظ کند. خصوصا که هزینه تبدیل کنسانتره
به شمش روی در حال افزایش است و تاییدی بر همین مدعا است. در ماههای اخیر
نیز عرضههای سنگین و یک مرتبهای از سوی انبارهای رجیستر نشده صورت گرفت
اما تنها به تثبیت قیمت روی منجر شد و با رسیدن به فصل سرما در نیمکره
جنوبی، میزان عرضه نمیتواند رشد کند. وضعیت کاتد مس متفاوت است. قیمت این
محصول در شانگهای حدود 5900 دلار در روزهای اخیر معامله شد که به مرور
قیمت در بورس فلزات لندن خود را به همین عدد رساند و هماکنون میتوان گفت
اختلاف قیمتی بین این دو بورس کالایی وجود ندارد. اعتصابها در معدن
گراسبرگ اما همچنان میزان عرضه را پایین نگه داشته و بخش مهمی از تولید مس
در شیلی صورت میگیرد که در نیمکره جنوبی قرار گرفته بنابراین ممکن است
تغییرات آب و هوایی در حالحاضر باعث تضعیف عرضه شود که در نهایت قیمت مس
را اندکی رشد دهد با این حال تصور میشود که قیمت مس در همین سطح و نزدیک
به 6هزار دلار باقی بماند.
شکر جهانی به مناسبات سیاسی آمریکا و کوبا
مرتبط است و وضعیت آب و هوایی برزیل هم بر آن اثردارد. با توجه به اینکه
میزان تقاضا در چین و هند بهشدت در حال رشد است، در حالی که عرضه چندان
صعودی نمیتواند باشد، در یک پروسه بلندمدت باید منتظر رشد قیمت شکر بود
اما در کوتاهمدت روند صعودی، دور از ذهن است چون سیاستهای ترامپ، ضد کوبا
است و همین عاملی بر تضعیف قیمت شکر جهانی شده است. آمریکا مجدد در تلاش
برای کاهش قیمت شکر جهت فشار بر این کشور است. سنگآهن با مازاد عرضه مواجه
است لذا روند قیمتی آن صعودی نخواهد بود. اما فولاد با کاهش ظرفیت در چین
همراه شده و بعید است که قیمت فولاد جهانی کاهش یابد و از همه مهمتر
سیاستهای کشور چین بر این موضوع اثرگذار است. هماکنون آمارها نشان میدهد
شرکتهای چینی در نیمه اول سال 2017 رشد 20درصدی سودآوری نسبت به دوره
مشابه سال 2016 را تجربه کردهاند و دولت چین در کنترل بحران اقتصادی
احتمالی کاملا موفق عمل کرده و بانکهای این کشور بهخوبی توانستهاند
بحران مسکن این کشور را کنترل کنند. با توجه به کاهش حجم تولید فولاد قیمت
این محصول صعودی است اما بعید به نظر میرسد در بلندمدت قیمت سنگآهن به
سقفهای قبلی بازگردد.
درخصوص زغالسنگ نیز میتوان گفت
برنامههای ترامپ با اهمیت است. اگر آمریکا از زغالسنگ بیشتر از گذشته
استفاده کند میتواند تا حدی قیمت آن را حفظ کند، اما میزان عرضه هم بسیار
مهم خواهد بود و بازار پیچیدهای بهنظر میرسد که تا حدی قابلیت تحلیل
قطعی ندارد. مازاد عرضه در بازار نفت حدود 700هزار بشکه در مقطع فعلی است و
عربستان باید میزان تولید را به زیر 9میلیون بشکه برساند که با توجه به
موقعیت سیاسی ایجاد شده بعید است به چنین امری تن دهد، در حالی که ایران
پذیرای کاهش تولید نیست. در این فضا قیمت نفت میتواند به مرز 35 دلار هم
سقوط کند اما این موضوع پس از پایان فصل سرما در نیمکره شمالی خواهد بود.
از طرف دیگر آمریکا ذخایر نفت خود را کاهش خواهد داد و چینیها در حال
افزایش ذخایر خود هستند. اینها نیز هر کدام اثرات مهمی بر قیمت نفت
میگذارد. هماکنون توفان در آمریکا میزان عرضه را 100 هزار بشکه کاهش داده
و قیمت نفت رشد کرده و بهنظر میرسد برای یک پروسه سه ماهه این جریان
وجود داشته باشد. بنابراین افزایش تولید کشورهای اوپک که در هفتههای اخیر
قیمت را کاهش داد، با این رویداد خنثی شده است.
وضعیت متانول در سطح 260 تا 270 دلار و
اوره در 180 تا 200 دلار با ثبات بهنظر میرسد. اوره در هفتههای اخیر کف
قیمتی خود را تجربه کرده و احتمال کاهش بیشتر نمیرود و متانول با توجه به
قیمت گاز منطقه و زغالسنگ جهانی میتواند محدوده فعلی را حفظ کند و افت
بیشتر آن دور از ذهن است، مگر اینکه محصولات پلیمری دچار کاهش قیمت شوند که
باید دید اتان و اتیلن چه تحولاتی در نرخ را تجربه خواهند کرد. در یک نگاه
کلان، باید گفت به دلیل آنکه رشد اقتصادی آمریکا در سالجاری برخلاف
برنامهریزیها که 3درصد بوده، نهایتا در سطح 2 درصد میتواند محقق شود و
همچنین تورم این کشور نیز روند کاهشی گرفته، لذا فدرالرزرو در نیمه دوم
سال میلادی ممکن است نتواند نرخ بهره را افزایش دهد. همچنین اتحادیه اروپا،
ژاپن و انگلستان قصد دارند سیاستهای انقباضیتری (افزایش نرخ بهره یا
توقف برنامههای محرک پولی) را در پیش گیرند و مجموع این دو رویداد باعث
تضعیف شاخص دلار، تقویت تقاضا و رشد قیمت کامودیتیها میشود. با توجه به
آنکه بیش از 50 درصد ارزش بازار کل بورس ایران به شرکتهای کالامحور وابسته
است، میتوان امیدوار بود که روزهای بهتری برای شاخص کل بورس ایران در راه
باشد.