با وجود همه کارشکنیهای رقبای اقتصادی و سیاسی برای دور داشتن کشورمان از مزیت ژئوپلیتیک خود، ایران میتواند با ارتقای لجستیک حمل و نقل، نقش بیبدیلی برای تبدیل شدن به هاب ترانزیت، ایفا کند.
به گزارش خبرنگار مهر،
مهدی خورسند، کارشناس ارشد مطالعات اوراسیا در یادداشتی به «تأثیر راه
جدید ابریشم بر احیای نقش ترانزیتی ایران در منطقه آسیای مرکزی» پرداخت.
در این یادداشت آمده است: در سپتامبر ۲۰۱۳،
«شی جینگ پینگ»، رییسجمهور چین در سفر به کشورهای آسیای مرکزی، طرح ابتکار
کمربند اقتصادی جاده ابریشم را مطرح کرد. شی جینگ پینگ، در دانشگاه
نظربایف قزاقستان، پیشنهاد داد که چین و آسیای مرکزی دست به دست هم دهند و
کمربند اقتصادی جاده ابریشم را برای همکاریهای بیشتر در منطقه بسازند. او
ابعاد مهم این طرح را اینگونه مطرح کرد: ارتباطات سیاسی، اتصال جادهای از
پاسیفیک تا دریای بالتیک و تشکیل یک شبکه حمل و نقل که به آسیای شرقی، غرب و
جنوب آسیا متصل میشود، تسهیل تجارت؛ گردش مالی و مبادلات پایاپای وی از
کشورهای آسیای مرکزی خواست به ایجاد کمربند اقتصادی جاده ابریشم جدید که
منافع گسترده اقتصادی برای منطقه خواهد آورد بپیوندند، هدف این پیشنهاد کمک
به کشورهای اوراسیایی، بهویژه جمهوریهای آسیای مرکزی است که توسعه سریع
اقتصادی را برای آنها و چین به همراه دارد.
طرح جاده ابریشم چین، در دو گونه خشکی-
دریایی مطرح شده است. گونه خشکی آن از «شیآن» در نواحی مرکزی چین آغاز شده
و پیش از گسترش به سمت غرب از استان گانسو و دو شهر خورگاس و اورومچی در
استان سینکیانگ میگذرد. این جاده سپس به سمت جنوب غربی رفته و پس از عبور
از آسیای مرکزی و شمال ایران، عراق، سوریه و ترکیه را پشت سر میگذارد.
سپس، جاده ابریشم از تنگه «بسفر» در استانبول گذشته و بلغارستان، رومانی،
جمهوری چک و آلمان را طی میکند. پس از آن به هلند کشیده شده و در نهایت به
ونیز در ایتالیا خواهد رسید. ونیز نقطه تلاقی دو مسیر خشکی- دریایی جاده
ابریشم جدید مدنظر چین خواهد بود. جاده ابریشم دریایی نیز از گوانجو ٢ در
استان فوجیان چین آغاز شده و پس از عبور از استانهای گواندون، گوانسی و
هاینان به تنگه مالاکا در جنوب میرود.
جاده ابریشم دریایی سپس از کوالالامپور به
سمت کلکته رفته و از اقیانوس هند به نایروبی در کنیا میرود. پس از آن، از
شاخ آفریقا گذشته و به دریای سرخ میرود. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد،
نقطه پایانی جاده ابریشم یادشده، شهر ونیز در ایتالیا خواهد بود.
در واقع، پروژه یک کمربند- یک راه(راه جدید
ابریشم چین)، به معنای واقعی کلمه این ایده که «رویای چین» جستجوی زندگی
بهتر برای جمعیت با رویای جمعیت جهان دارای وجه اشتراک است. در امتداد مسیر
یک کمربند و یک جاده، ۶۵ کشور از آسیای مرکزی، آ.سه.آن، آسیای جنوبی،
اروپای شرقی، آسیای شرقی و آفریقای شمالی، ۴.۴ میلیارد نفر جمعیت با درآمد
قابل عرضه ۲۱ تریلیون دلاری، به ترتیب ۶۳ درصد یک کمربند و ۲۹ درصد یک جاده
از ظرفیت جهانی را داراست.
در ۲۰۱۳، حجم تجارت چین با کشورهای پیرامون
این مسیر بالغ بر یک تریلیون دلار بود که یک چهارم از حجم تجارت خارجی چین
را در بر میگرفت. در ۱۰ سال اخیر، تجارت چین با این کشورها با نرخ میانگین
سالانه ۱۹ درصد رشد، افزایش یافته است که ۴ درصد بیشتر از نرخ رشد میانگین
سالانه تجارت خارجی چین در طول مدت مشابه بوده است. فضاهای زیادی برای رشد
در آینده وجود دارد.
در سیزدهمین طرح ابداعی در پنج سال، پیش
بینی می شود که چین واردات کالاها به ارزش ۱۰ تریلیون دلار و سرمایه گذاری
بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار در خارج داشته باشد. کشورهای همسایه چین همچنین
کشورهای مسیر جاده ابریشم اولین دریافت کنندگان منافع خواهند بود. در
مجموع، یک کمربند و یک جاده نسبت به جاده ابریشم قدیمی در سه جنبه برتری
دارد: یک کمربند و یک جاده فعلی در شمال به مسکو، کشورهای پاسیفیک در جنوب،
آمریکای لاتین در شرق و آلمان در غرب می رسد، برتر از منطقه جاده ابریشم
قدیمی است. همچنین یک کمربند- یک راه، تنها یک مسیر برای تجارت ابریشم،
چای، ادویهجات، ترشیجات و ظروف چینی نیست، بلکه نشان دهنده اتصال داخلی
در قرن ۲۱ است.
با توجه به گستردگی و همپوشانی راه جدید
ابریشم چین، این پروژه در صورت ایجاد به یکی از قطبهای اقتصادی دنیا که
بازاری با جمعیت بیش از ۴ میلیارد انسان را در بر میگیرد، بدل میشود. با
احیای جاده ابریشم، یکی از کشورهایی که نقش کلیدی خود را در ترانزیت به
دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک باز مییابد، ایران است.
ایران، ازجمله کشورهایی است که به لحاظ قرار
گرفتن در موقعیت جغرافیایی بسیار مناسب از مزایای ترانزیتی خوبی بهرهمند
بوده و با گسترش شبکه حملونقل و ارتباط مطمئن و کارآمد میتواند از این
مزایا در راستای افزایش درآمدهای ارزی و ارتقای موقعیت استراتژیک خود در
منطقه به نحو مطلوب استفاده کند.
ایران با ۱۵ کشور جهان از طریق مرزهای آبی و
خاکی ارتباط دارد و درعین حال نیز به نوبه خود میتواند به عنوان پل
ارتباطی میان این کشورها و سایر مناطق جهان ایفای نقش نماید. از طرف دیگر
این کشورها جمعیت بزرگی را در خود جای داده و از درآمدهای زیادی نیز
برخوردارند که این عامل نیز به نوبه خود علاوه بر دراختیارداشتن منابع
وثروتهای ملی خدادادی میتواند به عنوان عامل توسعه تجارت و بازارهای هدف
درمنطقه باشد.
ارتباط کشورهای آسیای میانه با خلیجفارس و
همچنین برقراری رابطه تجاری بین شرق آسیا با کشورهای اروپایی از طریق ایران
بسیار مقرون بهصرفه است به نحوی که بسیاری از این کشورها به دنبال آن
هستند تا چنین روابطی را از طریق ایران برقرار نمایند. موقعیت خاص راهبردی
وترانزیتی کشور ما ایران که میتواند فرصتها و مزیتهای زیادی را برای
بازارهای اسلامی داشته باشد.
البته بهرهبرداری درست و به موقع از این
فرصتها و همچنین انجام سرمایهگذاری لازم و تبلیغات گستردة همزمان
میتواند در بهرهبرداری اثربخش از موقعیت جغرافیائی و منحصربهفرد این
مسیر موثر باشد، لذا نحوه بهرهبرداری از این مزیتها و فرصتها و برقراری
ارتباط حمل و نقلی با کشورهای هدف میتواند نقش برجستهای در تسهیل تجارت
میان آسیا و کشورهای منطقه و توسعه تجارت ایفا کند.
ایران، غیر از قرار گرفتن در مسیر اصلی راه
جدید ابریشم، دارای دو مزیت ترانزیتی یعنی وجود بندر استراتژیک چابهار و
همچنین کوریدور شمال جنوب است.
بندر راهبردی چابهار که تنها بندر اقیانوسی
ایران در شمال دریای عمان بوده، نزدیکترین و آسانترین راه دسترسی کشورهای
آسیای مرکزی (که محصور در خشکیاند) به آبهای آزاد است. مناطق حاشیهای و
مرزی کشور علیرغم ظرفیتها و توانمندیها، به علت دوری از مرکز
تصمیمگیری و به لحاظ اتخاذ سیاستهای توسعهای و برنامههای غیرآزمایشی،
پیامدهای نامطلوبی برای این مناطق به همراه داشته، که مهمترین آن عدم
توسعهیافتگی و محرومیت و حاشیهای بودن این مناطق است. جمهوری اسلامی
ایران از جمله کشورهایی است که به لحاظ قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی
بسیار مناسب از مزایای ترانزیتی خوبی بهرهمند است.
سواحل جنوبی کشور به خصوص سواحل زیبای دریای
عمان با دسترسی مستقیم کشور به دریاهای آزاد و اقیانوسهای پهناور،
توانهای بالقوه زیادی در زمینه ترانزیت کالا و انرژی، که ایران در کانون
بیضی انرژی قرار داشته و ایجاد منطقه آزاد و قرارگیری در کریدور ترانزیت
شمال- جنوب، نقش مهمی ایفا مینمایند، که در آینده توسعه و امنیت منطقه و
کشور را به دنبال خواهد داشت(عزتی، ۱۳۹۱، ص ۱) در مسیرهای زمینی نیز ایران،
موقعیت غیرقابل چشمپوشیای دارد. در مسیرهای اتصال آسیا به اروپا، مسیری
که از جنوبشرق آسیا، چین و آسیای مرکزی آمده، در مرز سرخس به ایران متصل
میشود که یکی به سمت جنوب رفته و به بنادر شهید رجایی و امام خمینی واقع
در سواحل خلیجفارس متصل میشود.
مسیر بعدی از تهران به تبریز رفته و در رازی
وارد ترکیه و از طریق بندر استانبول یا سایر بنادر این کشور به شبکه
راههای اروپایی متصل میگردد. مزیت دیگر ایران، قرار گرفتن در مسیر
کوریدور شمال-جنوب است. این ارتباط ترانزیتی از شمال اروپا(اسکاندیناوی) و
روسیه و از طریق ایران با کشورهای حوزه اقیانوس هند، خلیج فارس و جنوبشرق
آسیا برقرار میشود و بخش مهمی از این مسیر از خاک ایران میگذرد. این
کوریدور تقاطع متعدد با کوریدورهای مختلف بین آسیای مرکزی و اروپا از جمله
تراسیکا و آلتید دارد.
این کوریدور کوتاهترین، ارزانترین و
مناسبترین مسیر حمل کالا بین آسیا و اروپا برای بازرگانان و شرکتهای حمل و
نقل این دو قاره است و میتواند به سهولت و در نهایت امنیت خاطر کالاهای
خود را از این مسیر به حوزه خلیجفارس و اقیانوس هند و جنوبشرق آسیا،
روسیه و کشورهای اسکاندیناوی و شمال و مرکز اروپا حمل کنند.
البته با وجود علم بر مزیت ترانزیت برای
اقتصاد کشور، اما به دلیل عدم توجه تصمیمگیران و سیاستگذاران به پتانسیل
ترانزیتی و موقعیت ژئوپلیتیک ایران، عدم تأمین منابع مالی، نبود نگاه بلند
مدت، عدم شفافیت آماری و اطلاعاتی برای ورود بخش خصوصی و وجود رانت
اطلاعاتی و مالی برای بخش دولتی، بروکراسی سنگین، عدم ثبات مدیریت در حوزه
حمل و نقل، عدم توجه به توان داخلی در تولید زیرساخت به خصوص در زمینه
ریلی، عدم تربیت نسل متخصص و فنی در حوزه حمل و نقل و ضعف در حوزه
قانونگذاری، مدرن نبودن قوانین و عدم نظارت بر عملکرد مجریان صنعت حمل و
نقل باعث تبدیل مزیتها و فرصتهای این حوزه به تهدید شده است.
دستهای از موانع و محدودیتها هم هستند که
خارجی بوده و باید به رقبای اقتصادی و سیاسی کشورمان و همچنین طرحهای
آلترناتیوی که از سوی رقبای ایران دنبال میشود، توجه کرد. تحریمها و
تهدیدهای اقتصادی کشورمان از سوی کشورهای غربی باعث شده تا ترکیه نهایت
بهره را از محدودیتهای اقتصادی ایران ببرد. جمهوری آذربایجان نیز بشدت در
جایگزین شده به جای ایران برای انتقال و تبدیل شدن به هاب ترانزیت منطقه به
اروپا در تلاش است.
کوتاه سخن اینکه؛ کشورهای پیرامون ایران به
دلیل محصور بودن در خشکی و عدم دسترسی این کشورها به آبها آزاد و از آنجا
که معمولا کشورهای پیرامونی ایران، تک محصولی بوده و بسیار به صادرات تک
محصول خود و واردات کالا وابسته هستند، به شدت به ترانزیت و دسترسی به
آبهای آزاد محتاج هستند. لذا جمهوری اسلامی ایران از نقطهنظر ترانزیت و
حمل و نقل برای این کشورهای حائز اهمیت فراوان است چراکه کشورهای همسایه
ایران در شمال، جنوب و شرق، تلاش گستردهای دارند تا از طریق تنوع بخشیدن
به مسیرهای سنتی و پرهزینه، وابستگی خود به این راهها که اکثرا فاقد ظرفیت
رقابت با مسیرهای مشابه است و توجیه اقتصادی ندارد، را کاهش دهند.
در چنین شرایطی ایران با دارا بودن بیش از
دو هزار مایل خط ساحلی، دسترسی مناسب و مطمئن به بازارهای جهانی را به
کشورهای محصور در خشکی همسایه خود ارزانی میدارد. این ارتباط، کوتاهترین،
سریعترین، امنترین و اقتصادیترین مسیر را از دو طرف منطقه خزر به
بازارهای جهانی که شامل شبه قاره هند، ژاپن و خاور دور میشود را فراهم
میکند.
ایران با وجود همه کارشکنیها و هزینههای
هنگفت رقبای اقتصادی و سیاسی برای دور داشتن کشورمان از مزیت ژئوپلیتیک
خود، میتواند با ارتقای زیرساختها و لجستیک حمل و نقل خود، نقش بیبدیلی
در منطقه برای تبدیل به هاب ترانزیت، ایفا کند که البته با توجه به نوع و
سرعت فعالیت رقبا برای ایجاد مسیرهای جایگزین، کشورمان باید در این زمینه
سرعت عمل بیشتری به خرج دهد.