فرید مدرسی در عصرخبر نوشت: سعد حریری،
نخستوزیر ۴۷ سالهٔ لبنان استعفا داد؛ استعفائی شگفتآور که دیپلماتهای
ارشد ایرانی را شوکه کرد. او که مدتهاست، درباره ایران و مؤتلفانش در
منطقه و لبنان محتاطانه و حتی دوستانه سخن میگوید و تازگی با "علیاکبر
ولایتی" نشست، ناگهان در خاک عربستان نهتنها زبانش بیمحابا باز شد، بلکه
آشفته استعفا داد و علیه ایران کاسه داغتر از آش گشت؛ داغتر از محمد پسر
سلمان.
سعد باید همچون دیگر مقامات جوان منطقه [۳۰-۵۰ساله]
تحلیل شود؛ آوانگارد، ناپخته، تحولساز و گاهی بنیانکن. اینان تاب تحمل
محافظهکاری و احتیاط را ندارند و با یک غوره سردیشان میشود و با یک مویز
گرمی.
سعد را نمیتوان لبنانی صرف دانست؛ چراکه از خاک لبنان، لبنانی بیرون
نمیآید. هر لبنانی به کشوری دیگر هم وابسته است و گاهی مجری سیاستورزی
دیگران و البته طرف مقابل نیز پلههای ترقی آنان. سعد متولد ریاض است و
لبنانی-عربستانی است؛ البته مادرش عراقی.
وی نه تنها محل تولد و پاسپورت و شناسنامهاش به عربستان
تعلق دارد، بلکه او هشت ساله بود که شرکت هولدینگ اقتصادی پدرش [شرکت
اوجیه] که میراثاش است، در ریاض تاسیس و سعد در سال ۱۹۹۲ مدیر آن شد.
محمد پسر سلمان، اهل معاشرت و گپ زدن و رفیقبازی است و سیاستهایش را
اینگونه اجرایی میکند و متحدانی را جلب، که میتواند قاب سعد را بدزدد و
دیگر مقامات جوان منطقه را در شبنشینیهای شبهجزیره و حاشیه خلیجفارس
مستِ خود کند. آنچنان در خلوت زبانبازی میکند که طرفش را با این روش شیدا
و از خود بیخود مینماید.
سعد که پدرش دورهای مشاور سیاسی شاهزاده سعودی بندر بن سلطان، سفیر وقت
عربستان در امریکا بود، امروز میتواند خاک عربستان نوستالوژی دوران
کودکیاش را زنده کند و محمد را به عنوان پسر عموی سیاسیاش در آغوش بگیرد.
چراکه او بیش از آنکه لبنانی باشد، نماینده عربستان در لبنان بوده و شاید
به همین دلیل بود که نام پسر سومش را عبدالعزیز (نام اولین پادشاه و
بنیانگذار پادشاهی عربستان سعودی) گذاشت.
اما ایران نباید شتابزده از او سر برگرداند، بلکه باید فعلاً گفتار
امروز سعد را نشنیده بگیرد و فرض کند جوانِ مستی حین بادهنوشی فحش و
ناسزایی داده و تمام شده و فردا که مستی از سرش بپرد، پشیمان میشود و
آرام. او جوانپیشه است؛ با روانی ناآرام، بر او سهل بگیرید و سرچشمه را
هدف گیرد؛ نه سعد پسر رفیق حریری را. آب از سرچشمه گلآلود است.