نسرین وزیری در خبرآنلاین نوشت؛
از شب گذشته تا کنون که لیست شورای عالی اصلاح طلبان برای
انتخابات شورای شهر پنجم منتشر شده، از هر گوشهای نقدی بلند شده. نقدهایی
از این جنس که چرا برخی اسامی ناشناسند، اصلا رزومهشان باید منتشر شود تا
لیاقتشان اثبات شود؛ امتیاز بندیها شفاف نبوده و گویی روابط بر ضوابط
چربیده، باز عدهای با رانت وارد لیست شدهاند، لیست شورای عالی که وحی
منزل نیست که لزوما لازم الاجرا باشد و ....انتقادها تا جایی پیش رفته که
برخی مرجعیت شورای عالی را هم زیر سوال بردند.
در اینکه شورای عالی اصلاح طلبان، یک نهاد معصوم نیست و در تصمیماتش
ممکن است دچار خطا شود که شکی نیست. در اینکه احتمالا کسانی بهتر و خوش
سابقهتر هم میشد جایگزین برخی از چهرههای مورد حمایت در این فهرست شوند
هم همینطور. اما سوال اینجاست که اگر تمام هر 21 نفر معرفی شده در این لیست
تغییر کنند، تضمینی وجود دارد که دیگر اعتراضی نباشد؟ اگر برخی از همین
معترضین یا نزدیکانشان در لیست بودند، باز هم اینگونه با سوز و گداز اعتراض
میکردند؟
نیک میدانم که عمده این اعتراضات سهم خواهانه نیست و اتفاقا از سر
دلسوزی است تا شایستگان وارد شورای پنجم شوند. اما تضمینی هم وجود ندارد که
رقیب، همین مجادلات را سهم خواهانه نبیند. نه تنها رقیب که حتی هم
گروههایی که دلخوریشان را فروخوردهاند هم با مشاهده کوچکترین نقد بزرگان
معترض، صدایشان بلند میشود. تصور کنید هر کس از گوشهای هیزمی به این آتش
اختلاف بریزد، پایانش چیست؟ دودش به چشم چه کسی میرود؟
مگر همین آتش دامن گیر اصولگرایان نشد؟ مگر آنان با کسب کرسیهای شورای
دوم و مجلس هفتم به خود غره نشدند و عطای وحدت را به لقایش نبخشیدند و
میثاقنامههای جمعی را لب طاقچه نگذاشتند تا خاک بخورد؟ نتیجهاش چه شد؟
از انتخابات ریاست جمهوری 84 تا کنون دیگر نتوانستند بر نامزدی چهرهای
واحد اجماع کنند. به محض جان گرفتن دوباره جریان اصلاح طلبی، کرسیهایشان
در مجلس دهم و شورای شهر چهارم هم کم شد. اصلا چرا راه دور برویم. همین
اصلاح طلبان چه شد که شورای شهر دوم را به اصولگرایان واگذار کردند؟ علتش
همین اعتراضات به مشی وحدت طلبانه و انشقاق نبود؟
چرا وقتی از مردم انتظار دارید که 4 سال گذشته و دولت 8 ساله احمدینژاد
با شیب صعودی تورمش را به یاد داشته باشند، خودتان این سوابق را فراموش
میکنید که اختلاف چه به روزتان آورد؟ از مردم میخواهید در خانه نمانند و
رای دهند اما یادتان رفته که ایامی با همین تصمیمات غلط از تحریم انتخابات
گرفته تا وحدت شکنی، ناگزیر به خانه نشینی شدید؟
حال که مرجعیت شورای عالی اصلاح طلبان از ماهها پیش پذیرفته شده و
جملگی با طیب خاطر رزومههایتان را برایشان ارسال کردید؛ به سادهترین اصول
کار تشکیلاتی پایبند بوده و از انشقاق بپرهیزید تا افکار عمومی صداقت شما
در دغدغه مندی برای آنان را باور کند و نپندارد که شما هم شیفتگان قدرت
بودید نه تشنگان خدمت! فراموش نکنید که بزرگترین سرمایه هر جناح سیاسی همین
اعتماد عمومی است که اگر خدشه دار شود، حفظ دوباره آن کار سادهای نیست.
چه آنکه از انتخابات شورای شهر دوم تا انتخابات مجلس دهم راه درازی طی شد
تا دوباره سبد رای اصلاح طلبان پرتر و سنگین تر از سبد رقیب شود.
امیدوارم که تجلیل از دکتر عارف به جهت از خودگذشتگیاش در انتخابات 92
از متن سخنرانی اصلاح طلبان به مشی عملی آنان منتقل شود و آنچه او برای
بقای این جریان کرد را سرلوحه کار خویش قرار داده و سرمشق کنند.