دنیای اقتصاد: در شرایطی که
گزارشها از نهایی شدن رویکرد جدید آمریکا در قبال ایران حکایت دارد،
بهنظر میرسد اختلافات میان ژنرالهای کاخ سفید و نومحافظهکاران نزدیک به
ترامپ در مورد رویکرد واشنگتن در برابر توافق هستهای، شدت گرفته است.
خبرگزاری رویترز، دیروز در گزارشی اختصاصی نوشت که وزرای دفاع و خارجه و
همچنین مشاور امنیت ملی آمریکا طرحی را برای مقابله با آنچه «نفوذ ایران در
منطقه» و همچنین برنامه موشکی تهران خواندهاند، به دونالد ترامپ،
رئیسجمهور آمریکا ارائه کردهاند. رویترز همچنین تاکید کرده است که این
راهبردها، بر پایبندی آمریکا به برجام و به موازات آن افزایش فشارها بر
تهران در حوزههای دیگر تاکید دارند. ژنرال جیمز متیس و ژنرال مکمستر از
جمله طرفداران این سیاست هستند. همزمان استفان والت، نظریهپرداز برجسته و
رئالیست روابط بینالملل، در مقالهای در نشریه «فارن پالیسی» ضمن انتقاد
شدید از موضع نیکی هیلی، سفیر نومحافظهکار آمریکا در سازمان ملل در مخالفت
با برجام، حفظ توافق هستهای را بهترین سناریوی موجود برای آمریکا توصیف
کرد. والت با تشریح سه گزینه «حفظ توافق»، «لغو توافق و برداشتهشدن
محدودیتهای برنامه هستهای ایران» و «جنگ پیشگیرانه»، درباره گزینه آخر
نوشت که این گزینه، تنها گزینهای است که نئوکانها، بدون توجه به شرایط و
نتایج، به آن میاندیشند.
استفان والت، اندیشمند برجسته و رئالیست
حوزه روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد در یادداشت جدید خود در «فارن
پالیسی» نوشته است: «هیچ علتی برای باور کردن انتقادهای اعضای دولت دونالد
ترامپ از برجام وجود ندارد و مدرکسازی علیه برجام، دروغ بزرگی است.»
استفان والت در این مطلب نوشته است: «تصور کنید به ۱۹۴۸ برگشتهایم. فرض
کنیم، اتحاد جماهیر شوروی پیشنهاد داده تلاشهایش برای توسعه سلاحهای
هستهای را تا پانزده سال دیگر متوقف کند. فرض کنید در بخشی از این توافق،
با ورود بازرسان سازمان ملل به اتحاد جماهیر شوروی موافقت شده و همه
تاسیسات هستهای تحت نظارت آنها درآمده است. همچنین فرض کنید به مقامات
سازمان ملل گفته شده، در صورتی که آنها دلایل معتبری برای اثبات سوءظن خود
به فعالیتهای ممنوعه در هر جا داشته باشند، میتوانند از سایر تاسیسات
شوروی بازرسی کنند.» به گزارش تابناک، این استاد دانشگاه آمریکایی، ادامه
داد: «حتی در پیشنهاد جالب دیگری، تصور کنید مسکو گفته، حاضر است بخش
چشمگیری از اورانیوم ذخیره شده شوروی را که تا الان جمعآوری و تولید شده
است، کنار بگذارد. این کشور در مقابل، چه چیزی را میخواست؟ تنها تعدادی
امتیازات اقتصادی برای کمک به بازسازی اقتصادی جنگزده. از سوی دیگر، فرض
کنید شوروی بر ظرفیت غنیسازی برای مقاصد صلحآمیز (همچون استفاده پزشکی و
رآکتورهای تولید برق) پافشاری کند. فرض کنید شوروی به روشنی گفته است که
نمیخواهد ارتش سرخ را از اروپای شرقی عقب براند یا تلاشها برای گسترش
کمونیسم به سایر نقاط جهان را متوقف کند. بهطور خلاصه، جنگ سرد ادامه
خواهد یافت اما اتحاد جماهیر شوروی تا زمانی که این توافق پابرجاست، به سمت
سلاح هستهای نخواهد رفت.» به گفته والت، «البته بسیار دشوار است باور
کنیم که شوروی چنین پیشنهادی میداد؛ اما اگر این پیشنهاد را میداد، فکر
میکنید هری ترومن، جورج مارشال و دین آچسون میپذیرفتند؟ شرط میبندیم
آنها قبول میکردند و اگر در ۱۹۵۳ چنین توافقی حاصل میشد، دوایت دی
آیزنهاور و جان فاستر دالس زمین و زمان را به هم میدوختند تا توافق را حفظ
کنند.»
استفان والت دلیل آن را نیز بیان میکند و
میگوید: «چون این توافق باعث میشد شوروی حداقل تا سال ۱۹۶۰ به سلاح
هستهای دست پیدا نکند و بسیار غیرمحتمل به نظر میرسید که مسکو همه ما را
با یک آزمایش نمایشی ناگهانی غافلگیر کند (همانطور که در ۱۹۴۹ انجام داد).
حداقل، این توافق باعث میشد که مدت زمان هشدار در رابطه با تلاش شوروی
برای رقابت و توسعه توانمندی برای ساخت بمب افزایش پیدا کند.»
او با بیان اینکه با اطمینان باید گفت که
سناریوی پیشبینی شده در بالا، تقریبا غیرقابل تصور است، ادامه داد: «با
وجود این، به ما یادآوری میکند که تجدیدنظر در معاهده هستهای با ایران
چقدر عجیب و غریب، کوتهبینانه و غیرواقعی است. در حقیقت، ایران اساسا با
همان شرایطی که من در بالا ذکر کردم موافقت کرده و باعث شده است که ایران
از تبدیل شدن به یک دولت دارای سلاح هستهای فعال برای حداقل پانزده سال
منع شود. با این حال، هرچند این معامله بسیار به نفع آمریکا و همپیمانان
منطقهای اصلیاش است، منتقدان همچنان در حال ضربه زدن به آن هستند.»
فارن پالیسی در ادامه این مقاله آورده
است: «آخرین دور از حمله به برجام، سخنرانی بیشرمانه و پر از غلط نیکی
هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل در موسسه اینترپرایز آمریکا در هفته گذشته
بود. این سخنرانی از این جهت مفید بود که صرفا خلاصهای سودمند از استدلال
خلاقانه و دروغینی که مخالفان سرسخت برجام از زمان امضای توافق دست و پا
میکنند را ارائه داد. شوربختانه، این سخنرانی نه توضیح دقیقی در مورد
توافق بوده و مهمتر اینکه نه در راستای منافع آمریکا بوده است.» هیلی به
غلط گفته که این توافق، در ازای دادن وعدههایی موقت به مطالبات ما، هر
آنچه میخواست را پیشاپیش به ایران داده است. به گفته والت اما حقیقت ۱۸۰
درجه با این ادعا فاصله دارد. او ادامه داد: «ایران غنیسازی اورانیوم را
رها، ۱۳ هزار سانتریفیوژ را غیرفعال کرده، رآکتور اراک را بازتعریف و اجازه
نصب تجهیزات نظارتی سازمان ملل را نیز داده است. به علاوه، پروتکل الحاقی
ان.پی.تی و چند اقدام دیگر را قبل از آنکه ایالات متحده و دیگران تحریمها
را برچینند، اجرا کرده است.»
فارن پالیسی ادامه داد: «او حرفهای معمول
نومحافظهکاران در مورد فعالیتهای منطقهای «بیثباتکننده» ایران- که
هیچ یک ربطی به توافق هستهای نداشتند- را تکرار کرد و سعی داشت ترس و
نگرانی از سایتهای اعلام نشده ایران که آژانس به آنها دسترسی ندارد به
وجود آورد.» والت معتقد است که در منطق پیچیده هیلی، هیچ راهی برای شناخت
پایبندی ایران به توافق- تا زمانی که از همه آزمایشگاهها، پایگاههای
نظامی، مساجد، هتلها، بخش زنان و زایمان و کلبه بزچرانها در سراسر کشور
بازرسی کامل انجام نشود- وجود ندارد!
به گزارش فارن پالیسی، هنگامی که حقایق و
منطق مخالفان برجام شکست میخورد، آنها سعی میکنند اسطوره «توافق بهتر» را
احیا کنند. پس از شکست جهت توقف مذاکرات اولیه باراک اوباما، آنها اکنون
ادعا میکنند که اعلام عدم پایبندی ایران به توافق نخستین گام برای متقاعد
کردن ایران و سایر اعضای توافق هستهای است تا با بازنگریهای عمده یا
محدودیتهای جدید موافقت کنند.
در ادامه این مقاله، والت مینویسد:
«همانگونه که پیشتر نوشتهام، این بیهوده و حتی خندهدار است. بر خلاف
منابع غیرقابل اعتماد مانند الی لیک گزارشگر بلومبرگ، طرفهای دیگر نیز به
شدت متعهد به توافق بوده و خواهان آن هستند که برجام دستنخورده باقی
بماند؛ حتی اگر آنها همچنین بخواهند که ایران برخی رفتارهای دیگر خود را
به شیوههای دیگر تغییر دهد. مهمتر از همه، این دیدگاه نادرست فرض را بر
این میگیرد که ایالات متحده دارای نفوذ نامحدودی بر ایران است و بنابراین
در حال حاضر سختگیری بر ایران میتواند بهصورت جادویی یک معامله بهتر با
ایران را به ارمغان آورد.»
او ادامه داد: «این رویکرد از سال 2000 تا
2012 مورد آزمایش قرار گرفت؛ در حالی که ایران در این بازه زمانی از صفر
سانتریفیوژ به بیش از 12 هزار سانتریفیوژ رسید. همین منطق امروز نیز حاکم
است.» والت در ادامه با اشاره به اینکه اگر جزئیات را کنار بگذاریم، واقعیت
محوری توافق واضح و کامل است و هیچ کسی نمیتواند جایگزینی برای آن پیدا
کند به بیان سه برآیند واقعبینانه در این زمینه پرداخته است: نخست اینکه
توافقی که در حال اجرا است، حفظ شود (و در صورت مطلوب، ایران به مذاکرات
سازنده در زمینههایی که با یکدیگر اختلاف داریم و همچنین در جاهایی که
منافع مشترک داریم، متعهد شود). برخلاف ادعای هیلی، تا زمانی که
امضاکنندگان توافق و ایران، به تعهداتشان پایبند باشند، تهران بمبی نخواهد
داشت! و ایالات متحده و متحدانش نیز نگران نخواهند بود.
گزینه دوم از بین بردن برجام است. نتیجه
آن نیز از بین رفتن محدودیتها بر برنامه هستهای ایران، توسعه آن و ساخت
بمب است، اگر میخواهید! توجه داشته باشید که اگر آمریکا توافق را از بین
ببرد و نومحافظهکاران از تغییر رژیم در ایران سخن بگویند، تندروها در
تهران تقویت میشوند و انگیزه لازم برای ایجاد بازدارندگی افزایش خواهد
یافت. به این ترتیب نیز احتمال ورود ایران به کلوب هستهای افزایش مییابد.
بنابراین گزینه 2 به معنای ایران مسلح هستهای است. اما اگر این گزینه را
دوست ندارید، همیشه گزینه سومی نیز وجود دارد؛ «جنگ پیشگیرانه». بله، تنها
چیزی که آمریکا و کشورهای خاورمیانه اکنون به آن نیاز دارند یک جنگ دیگر
است. این برای آنها کافی نیست که هنوز با داعش در حال جنگ هستیم، سوریه
هنوز هم با درگیری مواجه است و یمن نیز در میان افراطیگرایی، بیماری و
بمباران هوایی عربستان سعودی گرفتار است. اکنون زمان مناسبی برای شروع جنگ
با ایران است تا به موجب آن مستقیم وارد عمل تلافیجویانه و متقابل با
ایران یا بازیگران نیابتیاش همچون حزبالله شویم. والت تاکید میکند:
«مطمئنا، این شما را شگفتزده نخواهد کرد، کسانی که خواهان برهم زدن توافق
هستند، گفته بودند ساقط کردن صدام حسین بسیار آسان و ارزان است و خاورمیانه
به دریای دموکراسیهای درخشان طرفدار آمریکا تبدیل خواهد شد. جای شگفتی
است که این افراد هنوز جدی گرفته میشوند، ولی هیچ کس تا الان نگفته، سیستم
سیاسی آمریکا در زمانی که در دست آنها بوده خوب عمل کرده است.»
فارن پالیسی در ادامه این گزارش مینویسد:
«نیاز به تایید پایبندی ایران بخشی از خود توافق نیست. این الزامی بود که
کنگره به باراک اوباما تحمیل کرده بود. اعلام عدم پایبندی ایران به برجام
(صرف نظر از اینکه واقعیت چه باشد) به سادگی موضوع را به «کاپتال هیل»
(ساختمان کنگره آمریکا) محول میکند و این جایی است که ماجرا را جالب
میکند؛ در آن زمان، آیا کنگره واقعا مسوولیت نابودی توافق هستهای را
خواهد پذیرفت؟»
والت همچنین به این مساله اشاره کرد که
برای بیست سال یا بیشتر، سناتورها و نمایندگان توانستهاند امتیازات سیاسی
زیاد ولی کمارزشی را با حمایت از قطعنامهها، تحریمها و سایر قوانین ضد
ایرانی به دست آورند- عمدتا برای نشان دادن سرسختی خود و فرونشاندن فشار
مداومی که از سوی لابی اسرائیل و همچنین عربستان سعودی متحمل میشدند. وی
ادامه داد: «اما من مطمئن نیستم و با این حال وقتی این اقدامات عواقب واقعی
و بزرگ ندارند، انجام دادنشان بسیار آسانتر است.»
او در نهایت تاکید کرد که پایان دادن به
توافق هستهای به این معناست که کنگره سیاستی دارد که میتواند هم منجر به
دستیابی ایران به بمب شود و هم اینکه منجر به وضعیتی شود که آمریکا ناچار
شود با راهاندازی جنگ از ساخت آن جلوگیری کند. آیا کنگره واقعا میخواهد
مسوولیت کامل این دو پیامد را بر عهده بگیرد و خود را در پرتو نظارت و
قضاوت افکار عمومی قرار دهد؟ از قضا، تردید و سکوت کنگره میتواند به برجام
پایان دهد.